تکیه گاه که میشوی
فراتر از یک کوه باید باشی
باید باشی هرکجا
حتی در انتهای یک خیابان باران خرده
ز سیل اشکهایش
که بی پناه میشود
و اغوش هیچ رهگذری را
محرم خستگی هایش نمی ماند
ببیند تو را تا قدم هایش را یکی دوتا بردارد
خودش را رها کند میان بازوانت
باید باشی
حتی میان شلوغی های هرروزه
تکیه گاه که می شوی
مرد و زن ندارد باید همه ی دنیا را
از محکم بودنت
برای او بودنت اگاه کنی
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61